x تبلیغات
وکیل حقوقی

وقف اموال مشاع

 وقف اموال مشاع

اگر ملک مال یک نفر باشد وقف مال مشاع اشکالی ندارد ولی در مورد این مال برای تعدیات قانونی از جمله وقف و هر کدام نیازی به رضایت سایر مالکین نیست. می تواند سهم خود را وقف کند. . در صورتی که وقف مال مشاع مربوط به اموال غیرمنقول باشد باید در اداره ثبت اسناد و املاک به ثبت برسد زیرا این قانون موجب تغییر مالکیت مال می شود و همچنین در صورتی که وقف مربوط به اموال منقول باشد، باید تشریفات خاصی را طی کرد. مشاهده شود. . مثلا اگر قرار است سهمی از خودرو وقف شود باید در سند مالکیت ناجا قید شود.
 
اگر بعد از تقسیم مال مشاع معلوم شود که در سهم یکی از شرکا نقصی وجود دارد که در زمان تقسیم از آن اطلاع نداشته است، می تواند این تقسیم را به هم بزند. حتی اگر مال تقسیم شود و بعداً مشخص شود که تقسیم به اشتباه انجام شده است، باز هم تقسیم باطل است.
 
مدیریت وقف در اموال وقفی مشاع
 
طبق ماده 597 قانون مدنی تقسیم مال از موقوفه جایز است ولی تقسیم مال موقوفه بین موقوفه جایز نیست. موقوفات علیه یکدیگر می توانند منافع موجود موقوفه را با اجماع تقسیم کنند، اما حق درخواست تقسیم وقف را ندارند، زیرا آنچه در نتیجه وقف به دست می آورند، حق استفاده از وقف است و مالکیت کامل آن نیست. این ماده به این معناست که درخواست باید تقسیم شود و مالکیت مشترک موقوفه ثابت شود. به این ترتیب علاوه بر اینکه وقف به اهداف خود می رسد، سایر شرکا نیز می توانند از اموال خود استفاده کنند.
 
وقف اموال مشاع
 
 در وقف نیز مانند بیع نیازی به رضایت سایر شرکا نیست در حالی که در اداره و تصرف در مال مشاع حتی در قسمتی که وقف است سایر شرکا شریک می شوند. هر یک از تصرفات وقفی مانند تصرف در اموال غیر وقفی است زیرا تفکیک نشده و شرکا در هر ذره مال شریک هستند و لذا اداره آن مستلزم اجماع همه شرکا است.
 
متولی وقف نیازمند رضایت شرکا است
 
در مورد وضعیت پس از وقف مال مشاع باید گفت که برای تصرف و اداره مال مشاع، متولی به رضایت سایر شرکا و سایر شرکا نیز به رضایت متولی نیاز دارند. در این میان حتی اگر مخالفی هم باشد مانع از تصرف در اموال مشاع می شود. زیرا هر یک از شرکای مال مشاع در بیت این مال سهمی دارند و به همین دلیل نمی توانند بدون اجازه سایر شرکا در ملک مذکور تصرف کنند.
 
زیرا ممکن است در زمان وقف مشکلاتی به وجود بیاید زیرا متولی وقف صلاحیت ندارد به عنوان مالک عمل کند و نمی تواند هر گونه توافقی را که می خواهد انجام دهد. از طرفی ممکن است استفاده از مال به گونه ای باشد که شرکای دیگر با یکدیگر منافع متضاد داشته باشند، به همین دلیل است که گاهی اجماع کار آسانی نیست و ممکن است شرکای دیگر برای انجام وظیفه ترغیب شوند. اختصاص دادن.

حق شفعه

 حق تقدم

هیچ مانعی برای هر شریکی وجود ندارد که سهم خود را حتی بدون اطلاع شریک دیگر بفروشد. اما قانونگذار برای حفظ مال شریک در زمانی که شریک دیگر مال را می فروشد حق شفعه قائل شده است. مالکیت مشاع مستلزم ارتباط طرفین با یکدیگر است، این حق شریک است که با شخصی که با او سازگار است و او را می شناسد شریک شود. بنابراین قانون با توجه به این حق، نهادی به نام حق شفعه را در مورد مال مشاع در نظر گرفته است.
 
وقف اموال مشاع
 
اگر در مال غیر منقول قابل تقسیم دو نفر شریک باشند و یکی از آنها سهم خود را برای فروش به دیگری منتقل کند، شریک دیگر حق دارد همان قیمت را به خریدار بپردازد و سهم شریک را تملک کند. آهسته آهسته اعمال حق شفعه در دنیای حقوق را شفعه می گویند. لازم به ذکر است که این حق مربوط به اموالی است که تعداد شرکاء آن دو نفر باشد نه بیشتر. 
 
حق شفعه در وقف مال مشاع
 
در خصوص وقف اموال مشاع مانعی ندارد. در عمل مشاهده می شود که یکی از شرکا سهم خود را از پول وقف می کند. در این صورت اداره بخش اوقاف با مدیر اوقاف است. مدير اوقاف مالك مال موقوفه نيست و اساساً مالك مالك وقف نيست و مال موقوفه به محض وقف شخصيت حقوقي مستقل پيدا مي كند. بنابراین در وقف مال مشاع اگر شریک دیگر سهم خود را بفروشد اشخاصی که مال به نفع آنها وقف است یا مدیر وقف حق شفعه نخواهند داشت.

اعاده حیثیت

 احیای کرامت چیست؟

اعاده حیثیت یا ادعای آبرو به معنای اعاده حیثیت افراد به دلیل تنزل جایگاه و منزلت اجتماعی ناشی از طرح شکایت ناعادلانه است. گاهی اوقات شرایطی پیش می آید که فردی که به عنوان متهم نام برده می شود تحت تعقیب قرار می گیرد یا حتی برای مدتی بازداشت می شود. اما پس از مدتی و تکمیل مراحل تحقیقات، دادگاه به این نتیجه می رسد که فرد مورد نظر بی گناه بوده است.
 
در چنین مواقعی سابقه بدی برای فرد در نظر گرفته نمی شود، اما ممکن است دیگر اعتبار و احترام اولیه را در جامعه و محل کار خود نداشته باشد. به همین دلیل در قانون راهکاری به نام «اصلاح حیثیت» پیش بینی شده است تا فرد بتواند آبرو و حیثیت خود را بازگرداند و از این طریق خسارت مادی وارد شده به فرد را جبران کند و همچنین جایگاه اجتماعی خود را بازگرداند.

ابطال اسناد عادی و رسمی

 درخواست ابطال اسناد عادی و رسمی مالکیت زمین و املاک

 
درخواست ابطال اسناد عادی و رسمی موضوع دیگری است که ذهن همگان را به خود مشغول کرده است.
 
برخلاف تصور، وقتی صحبت از سند می شود، ناخودآگاه سند ملک یا خودرو به ذهن همه می رسد. در حالی که سند هر نوشته ای است که حداقل دارای یک امضا و در صورت لزوم تاریخ باشد. بنابراین حتی دست نوشته ای که پشت کاغذ باطله نوشته و امضا شده باشد سند محسوب و قابل استناد است.
 
بنابراین در هنگام درخواست ابطال اسناد عادی و رسمی ذکر این نکته ضروری است که برخلاف تصور برخی نوشته‌ای که امضا ندارد به هیچ وجه سند تلقی نمی‌شود، حتی اگر به خط سند باشد. شخصی که نسخه خطی علیه او ارائه شده است.
 
یکی دیگر از موارد مهم در یک سند، تاریخ اسناد است. اگر سندی تاریخ نداشته باشد، سند محسوب می شود. اما از آنجایی که تاریخ آن منشأ اثر بوده و دارای اهمیت است، می توان آن را به طرق دیگر یعنی توسل به سایر ادله دعوی از قبیل اقرار، شهادت، کارشناسی، سوگند و سایر ادله و امارات مشخص کرد. تاریخ مندرج در اسناد، اعم از رسمی یا عادی، در وهله اول زمان ایجاد یک یا چند تعهد دو یا چند جانبه را تعیین می کند.
 
بنابراین، دانستن اینکه چه زمانی شخص یا اشخاصی ملزم به اعمال یا سلب حقوق یا تکالیف هستند، عمداً یا غیرعمد و ثانیاً با توجه به تاریخ اسناد عادی که فقط بین طرفین تسویه می شود، مهم است. صادرکننده و تاریخ سند رسمی که بین طرفین و اشخاص ثالث معتبر است و همچنین تعارض تاریخ اسناد رسمی با تاریخ اسناد عادی و تقدم سند رسمی بر سند عادی، منشأ اثر هستند.
 
بعد از اینکه یک نوشته را سند می دانیم، لازم به ذکر است که اسناد به دو صورت رسمی و عادی تهیه می شود.
 
اسناد رسمی اسنادی هستند که توسط سازمان ثبت اسناد و املاک و یا در دفاتر اسناد رسمی و یا نزد مأمورین دولتی نسبت به صلاحیت آنها و به موجب قانون تنظیم شده باشد.
 
تفاوت اسناد عادی و رسمی
 
در درخواست ابطال اسناد عادی و رسمی چنانچه سندی فاقد هر یک از شرایط مذکور باشد سند عادی محسوب می شود. یکی از مهمترین آثار تفاوت اسناد رسمی با اسناد عادی، تعارض اسناد رسمی و عادی از نظر متن، تاریخ و تقدم اسناد رسمی است.
 
تفاوت دیگر اسناد رسمی و عادی در نحوه اجرای آنهاست به طوری که هرگونه اقدام اجرایی در خصوص اسناد عادی در صورت اختلاف و اعتراض به سند تکلیفی مستلزم مراجعه به مراجع قضایی و اخذ رای دادگاه است، در حالی که در برخی اسناد رسمی مانند لازم الاجرا می باشد. اسناد سند با صدور اجرائیه در اداره ثبت به طور مستقیم اجرا می شود.
 
از دیگر تفاوت های اسناد رسمی و عادی می توان به امکان استعلام اصالت و صحت صدور اسناد رسمی از مرجع نظارتی و عدم وجود چنین ویژگی در اسناد عادی اشاره کرد.
 
تفاوت مهم دیگر این دو نوع سند، تفاوت در نحوه اعتراض به اصالت و صحت این اسناد است، زیرا در مراجع قضایی می توان سند عادی را انکار یا شک کرد و همچنین ادعای جعل کرد، در حالی که اسناد رسمی فقط توانایی دارند. ادعای جعل این اختلاف منشأ اختلاف در ایراد و ثبوت و صحت است که در این نوشتار نمی توان بیشتر به آن اشاره کرد.
 
گاهی ممکن است سندی اعم از عادی یا رسمی اعم از مالی یا غیر مالی اشتباهاً در شک و ماهیت صادر شده باشد و در عرب جایگاهی نداشته باشد یا تعهداتی که در قبال شخص یا اشخاص انجام شده ناموجه و باطل باشد. . بنابراین شرط از بین بردن آن ابطال اسناد منبع صدور آن است.
 
سندی که صادر شده و به طور رسمی یا عادی ایجاد تعهد کرده است، ممکن است گاهی از نظر نحوه یا شرایط قانون مشکوک باشد و درست تنظیم نشده باشد.
 
مانند جعل در تاریخ و متن و امضا، عدم رعایت تشریفات قانونی از قبیل قواعد حقوقی و مقررات ثبتی و گاه ممکن است بالذات و از نظر مبنا و مبدأ و توافق اساسی، اصل حقوق و تکالیف باشد. که سند بر اساس آن است. محل اعتراض و عدم استحقاق و تحقق قرار می گیرد مانند:
 
1- عدم وجود یکی از شروط اساسی صحت معامله در قانون فعلی که سند بر اساس آن تنظیم شده است از قبیل:
 
الف) قصد و رضایت طرفین: عقد و توافقی که بر اساس سند انجام شده است، ممکن است به دلیل اکراه، اجبار، نارضایتی، مستی و اکراه، شوخی و مزاح، به دلیل عدم وجود قرارداد بین طرف یا طرفین، باطل شناخته شود. تمسخر
 
ب) صلاحیت طرفین: ممکن است طرف یا طرفین مال یا عقودی که سند بر اساس آن تنظیم می شود، معسر: اعم از مجنون - سفیر ممیز باشد یا غیر ممیز که بسته به قانون. اقدام این گونه اشخاص ذاتاً یا به دلیل عدم اذن و تنفیذ ولی و قیم باطل است.
 
ج) علم و قطعیت: ممکن است مالی که در یک عمل حقوقی صادر شده یا به جای سندی که بر اساس آن تنظیم شده است، مردد باشد و دقیقاً مشخص نباشد که کدام مال یا میزان آن است. ، نوع و توضیحات. معلوم نیست در هر حال چنین عمل حقوقی باطل بوده و متعاقباً سند مربوط محکوم به بطلان است.
 
د) مشروعیت معامله: گاهی ممکن است مقصود از معامله مربوط به امور غیرقانونی و غیرقانونی باشد که در فعل حقوقی بر آن تحمیل شده یا بر اساس آن چنین عملی صادر شده باشد محکوم به محکومیت باشد. به بطلان بنابراین سند تنظیمی بعدی نیز محکوم به بطلان است.
 
و) گاهی ممکن است اسناد تنظیمی به اشتباه صادر شده باشد و در صورت لزوم سند تنظیمی اصلاح یا ابطال شود.
 
ه) گاهی ممکن است اسناد معارضی صادر شده باشد که یکی از آنها باید ابطال شود.
 
ی) گاهی ممکن است اسنادی در اثر جرائمی از قبیل کلاهبرداری یا انتقال مال و غیره تنظیم شده باشد که پس از اثبات باید در دادگاه ابطال شود.
 
ر) گاهی برخی از افراد سودجو با مراجعه به ثبت ماده 148.147 به نام خود اسناد رسمی مالکیت ملک را با سند غیبت یا آگاهی ملکی اخذ می کنند که مالک اصلی باید مالکیت و حق خود را ثابت کرده و ابطال کند. مدارک فوق اعمال می شود.
 
ز) گاه دیده شده که مفاد سند در مقابل تعهداتی است که انجام نشده و مفاد آن منوط به تحقق شرط یا جریانی است که محقق نشده است یا سند بر اساس قراردادی است که به هر دلیلی فسخ یا لغو یا باطل شده است. شده است.
 
س) گاه مشاهده می شود که در جریان معامله مفقودی یا انتقال مال به شخص ثالث وجهی تنظیم شده و بر اساس آن سندی تنظیم شده که مالک فعلاً اجازه و تنفیذی برای انتقال ندارد و قصد فسخ سند مذکور را دارد.
 
* ابطال چنین سندی می تواند در مورد اسناد عادی و یا در رابطه با اسناد رسمی مانند: سند مالکیت ملک - سند مالکیت خودرو - اسناد لازم الاجرا (اسناد اجرایی) - اسناد رهنی و مشروط - اسناد انتقال اجرایی - شناسنامه -. اسناد رسمی قراردادها و قراردادها مانند: بیع - اجاره - صلح - وکالتنامه - هبه نامه - اقرار - وصیت نامه و مانند آن - اسناد مالکیت معارض و سایر اسنادی که در صلاحیت مقامات دولتی به موجب قانون تنظیم می شود.
 
دعاوی ابطال و اعلام بطلان
 
در ادامه موارد مذکور، این گونه اسناد در قالب دعوی ابطال یا اعلام بطلان سند قابل طرح است، اما در هر حال اقامه اینگونه دعاوی مانع از اجرای این اسناد و تداوم عملیات اجرایی علیه آنها مگر اینکه دادگاه صالح دستور موقت توقف عملیات اجرایی این اسناد را صادر و اعلام کند که تحقق آن منوط به تأیید خسارت احتمالی به میزان عرفاً 20 درصد ارزش کل اموال موضوع سند در به تشخیص مقام محترم قضایی
 
در تقاضای ابطال اسناد عادی و رسمی باید توجه داشت که در این دعاوی اموال موضوع سند به عنوان اموال خوانده یا محکوم علیه احتمالی قابل توقیف و تأمین نیست، بلکه صرفاً دستور موقت به توقیف و ممنوعیت انتقال آن قابل درخواست است.
 
لازم به ذکر است آنچه در طرح چنین دعوی صرف نظر از ادله و نحوه دفاع حائز اهمیت است، طرح صحیح دعاوی و تعیین دقیق متهمان است. اولاً بطلان، ابطال، بطلان، بطلان، فسخ یا ابطال مقوله های مختلفی است، بطلان اثر قهقرایی دارد، یعنی اگر سند یا عمل حقوقی باطل بوده است، پس از اثبات، مستلزم اعاده به حالت قبل است. .
 
بنابراین اگر مال یا تعهد انجام شده باشد باید به متعهدله و صاحب آن مسترد شود و سند تنظیم شده تأثیری در گذشته و آینده ندارد. در حالی که اعلام انحلال اعم از فسخ یا انصراف از تاریخ تعیین انحلال تا آینده اثر دارد و اثری نخواهد داشت.
 
از جمله مهم ترین این آثار، منافع مالی است که در جریان دعوای حقوقی موضوع اسناد تنظیم شده در اختیار طرف قرار می گیرد و این منافع اعم از منضم (مانند تصرف مال) و یا منفک (مانند ثمره یک درخت) متعلق به شخصی است که شخص حقوقی مالک عین یا منافع یا هر دو شده و اکنون ملزم به استرداد آن است.
 
بنابراین اقامه دعوی ابطال یا ابطال دو مقوله جدا از هم با دعوای اعلام انحلال است. اما در مورد عنوان ابطال سند یا اعلام بطلان سند باید گفت که گاه در چنین مواردی خود سند مورد تعرض قرار می گیرد و از کلمه ابطال استفاده می شود و گاه اقدام قانونی که سند بر آن است. بر اساس مورد حمله قرار می گیرد. کلمه بطلان کلمه صحیح طرح است.
 
چون فعل حقوقی از اساس صورت نگرفته است، باید دعوی ابطال دادخواست داد و یا در صورت وقوع چنین اقدامی که فعلاً محکوم به انحلال است برای انجام کاری در صورت لزوم در ستون درخواست، دادخواست بیان شده است.
 
به نظر نگارنده، بهتر است ابتدا اقدام حقوقی اساسی و منبع سند را به عنوان قسمت اول خواسته، از قبیل اعلام بطلان یا انحلال دعوای حقوقی (قرارداد و...) در ستون دادخواست قید شود. سپس اعلام بطلان یا بطلان یا انحلال سند. درخواست یک نظر.
 
ثانیاً: پس از یک عمل حقوقی که باطل یا منحل شده و سند اعم از رسمی یا عادی برای آن تنظیم شد، معاملات، تعهدات، قراردادها و به طور کلی چند سند عادی و رسمی پس از آن تنظیم شده است.

کپی برابر با اصل

 آیا کپی روی نسخه اصلی معتبر است؟

 
آیا کپی روی نسخه اصلی معتبر است؟ این موضوعی است که امروز به بررسی آن می پردازیم. سند نوشته ای است که در مقام دعوی قابل استناد است و شامل اسناد رسمی و اسناد عادی می باشد.
 
یک کپی برابر با اصل چیست؟
 
مطابق ماده 57 قانون، منظور از رونوشت برابر با اصل (که روی سند رسمی نوشته شده است) مطابقت رونوشت با اصل آن است. برخی از مراجعی که می توانند نسخه اصلی را صادر کنند عبارتند از:
 
دفاتر اسناد رسمی ادارات دولتی وکلا دادگستری دادگاه های دفاتر مترجمان محلی
 
اعتبار رونوشت مطابق قانون برابر با اصل است
 
در خصوص این سوال که آیا کپی به عنوان اصل معتبر است؟ گفتنی است: طبق ماده 96 قانون، خوانده و شاکی باید اصل مدارکی را که از طریق آن می خواهند در جلسه دادرسی ارائه کنند.
 
در واقع طبق قانون هیچ اعتبار مطلقی برای رونوشت وجود ندارد. در صورتی که شخص در جلسه اول مبانی مستندات را ارائه نکرده باشد و دادخواست وی به دلایل دیگر مستند نباشد، دادخواست باطل می شود.
 
چگونه مدارک خود را با اصل برابر کنیم؟
 
اگر خودتان وکیل هستید می توانید تمام کپی مدارک خود را برابر اصل کنید و برای این کار نیازی به وکیل ندارید. در غیر این صورت باید به دادگاه مراجعه کرده و کپی مدارک خود را ارائه دهید.
 
در گذشته دادگاه ها به راحتی اسناد مختلف را با اصل یکی می دانستند، اما امروزه دادگاه ها فقط حق تصدیق اسناد مربوط به پرونده خود را دارند. در مواردی که مدارک شما مربوط به پرونده دادگاه نیست باید به دفاتر اسناد رسمی مراجعه کنید تا اصل سند را ببینند و اصل آن را کپی و مهر کنند و امضا کنند.
 
چند نکته در مورد کپی سند رسمی
 
در اینجا چند نکته در مورد کپی کردن یک سند رسمی وجود دارد:
 
در صورت مفقود شدن اصل سند به هر دلیل می توان رونوشت یا رونوشتی برابر با اصل آن را به دادگاه ارائه کرد. دادگاه نسخه ای برابر با وکیل اصلی می پذیرد. برای ارائه مدارک لازم برای استخدام می توانید از کپی سند رسمی استفاده کنید. اما در زمان ارسال باید رسید دریافت کنید. وی در پاسخ به این سوال که آیا رونوشت در سند انحصار وراثت معتبر است یا خیر، لازم به ذکر است که رونوشت برابر با اصل سند انحصار وراثت نیز معتبر است، اما برای هرگونه نقل و انتقال اموال، حضور وراث الزامی است. . کپی اصل به اندازه اصل وکالتنامه معتبر است.
https://hamiyanedalat.com

آشنایی با ارکان قرار داد

 آشنایی با ارکان قرارداد و شرایط اولیه صحت معاملات

 
در زندگی روزمره، افراد اغلب برای رفع نیازهای مختلف خود قراردادهای مختلفی را منعقد می کنند. در عین حال ممکن است این قراردادها (قراردادها) در مواردی مشکلاتی را برای افراد ایجاد کرده و منجر به اختلافات حقوقی شود. با ما همراه باشید، در مقاله زیر به تعریف قرارداد، ارکان قرارداد و شرایط اعتبار آن می پردازیم.
 
تعریف قرارداد و انواع آن
 
قرارداد یک عمل حقوقی است. به طور خلاصه، فعل حقوقی یک عمل اختیاری است که آثار حقوقی بر آن مترتب می شود و آن عمل برای حصول این آثار حقوقی انجام می شود. اعمال حقوقی شامل قراردادها و قراردادها می شود. عقد یک عمل حقوقی است که با اراده شخص تشکیل می شود (مانند طلاق) اما در انعقاد عقد موضوع این ماده حداقل دو اراده برای ایجاد اثر حقوقی لازم است (مانند اجاره نامه). ).
 
تعاریف مختلفی از ازدواج وجود دارد. ماده 183 قانون مدنی ایران عقد را چنین تعریف می کند: «یک یا چند نفر نسبت به یک یا چند نفر دیگر تعهد می کنند و مورد قبول آنهاست». جدای از انتقاداتی که به تعریف قانون مدنی از قرارداد وارد است، قرارداد به طور خلاصه یک عمل حقوقی است که با اراده هر دو طرف (یا بیشتر) برای ایجاد اثر حقوقی شکل گرفته است. این عقود شامل بیع، اجاره و نکاح است.
 
عقود انواع مختلفی دارند و به دسته های مختلفی مانند عقود ثابت و غیر معین، عقود آزاد و معاوضه تقسیم می شوند. عقد صرف نظر از نوع آن و همانطور که از تعریف مشخص است دارای شرایط و ارکانی است که در صورت رعایت آن، قرارداد اثر حقوقی خواهد داشت و در غیر این صورت در شکل گیری یا تأثیر آن با مشکل مواجه خواهد شد.
 
ارکان قرارداد چیست؟
 
هر قرارداد یا توافقی دارای عناصری است که برای تشکیل قرارداد باید رعایت شود:
 
1. موضوع
 
موضوع قرارداد می تواند نقل و انتقال ملک (خرید و فروش خانه)، انجام کار (نقاشی خانه) یا امتناع از انجام کاری (تعهد خریدار در قرارداد خرید خانه به بالا نرفتن دیوار خانه باشد. ).
 
2. احزاب
 
قرارداد یک طرف دارد.
 
3. رابطه حقوقی
 
رکن سوم، روابط حقوقی طرفین است که به موجب آن متعهدله (کسی که تعهد عقد به نفع اوست) می تواند ایفای تعهد را از متعهدله (کسی که عهده دار انجام تعهد است) درخواست کند. تعهد).
 
ماده 190 قانون مدنی شرایط لازم برای انعقاد عقد را مقرر می دارد:
 
قصد طرفین و رضایت آنها؛ صلاحیت طرفین؛ موضوع خاص معامله؛ مشروعیت معامله
 
در صورت عدم رعایت شرایط صحت، گاهی عقد باطل می شود و گاهی عقد باطل می شود. معامله ای که یکی از شرایط اولیه صحت معامله را نداشته باشد باطل است و تأثیری در آن ندارد. معامله باطل یک معامله مرده است که قابل احیا نیست. معامله غیر قابل نفوذ معامله ای است که فاقد یکی از شرایط صحت معامله باشد و در نتیجه معیوب باشد، ولی این عیب (با تنفیذ و اذن بعدی) قابل رفع است.
 
شرایط اعتبار معامله
 
1. قصد و رضایت طرفین
 
طرفین باید قصد انعقاد قرارداد را داشته باشند. اما قصد چیست؟ قصد فرد برای تصمیم گیری در مورد قرارداد باید بیان شود. این عبارت می تواند شفاهی، نوشتاری، اشاره ای (مانند معاملات کر) و عملی باشد. رضا هم خواسته قلبی و نیت درونی آدمی است. برای انعقاد قرارداد باید قصد و رضایت طرفین وجود داشته باشد; اما اگر در انعقاد معامله قصد نباشد، آن عقد باطل است (مانند مست یا بیهوش). در صورت عدم حضور رضا در معامله، معامله معیوب و بی اثر است (مانند معامله اکراهی که در صورت اکراه و اذن اکراه صحیح است و الا باطل است).
 
در برخی موارد، اشتباه می تواند قرارداد را باطل کند:
 
اشتباه در نوع عقد (مثلاً یکی از طرفین قصد فروش ملک خود را دارد ولی دیگری معامله را به قصد اجاره عین مال می پذیرد که باطل است) اشتباه در موضوع قرارداد (یکی از چندین مورد). خانه ها خانه طبقه دوم می خواهند اما طرف مقابل به قصد خرید خانه طبقه سوم معامله را می پذیرد که آن هم باطل است (اشتباه در وصف اولیه قرارداد (که در این صورت یکی از طرفین نظر می دهد. وصف اولیه مال و به خاطر آن وارد وصف می شود مثلاً انگشتری را به قصد خرید طلا می خرد و بعد متوجه تقلبی بودن انگشتر می شود عقد باطل است.
 
اکراه در معامله می تواند موجب بی اثر شدن (عیب) قرارداد شود. اکراه در اصطلاح حقوقی فشار نامشروع مادی (مثلاً با ضرب و شتم) یا معنوی (مثلاً تهدید به قتل) است که شخص وارد معامله می کند و او را مجبور به معامله می کند. در این معامله قصدی است ولی رضایتی در کار نیست، پس معامله بی اثر است و اکراه کننده (مکره) می تواند آن را اجازه دهد (اجرا کند) یا در صورت کاهش اکراه آن را رد کند; در این صورت معامله باطل است.
 
اضطرار هیچ تأثیری در صحت معامله ندارد مگر در مواردی; مثل این است که شخصی به دلیل اتفاقات خارج از عقد و بدون تهدید کسی (مثل فقر) مجبور به معامله شود تا معامله کند.
 
2. شایستگی
 
 
طبق مواد 210 و 211 قانون مدنی، برای معامله، طرفین معامله باید اهلیت داشته باشند; یعنی باید عاقل، بالغ و بالغ باشند. صلاحیت به معنای توانایی قانونی شخص برای داشتن و اعمال حق است. در مورد واجد شرایط بودن نکات زیر قابل توجه است:
 
نکته 1: خردسالان یا خردسالان به دو دسته تقسیم می شوند:
 
ممیز صغیر یعنی شخص نابالغی که خوب را از بد و منفعت را از ضرر تشخیص دهد و معنای معامله را بفهمد. بنابراین در مواردی مانند معاملاتی که به نفع او تمام می شود، معامله صحیح است.
 
نکته 2: مجنون دائم و مجنون ادواری (که جنون دائمی نیست و ادواری است) معاملات آنها باطل می شود.
 
نکته سوم: سفیه (غیر منطقی) نیز شخصی است که تصرف در اموال و حقوق مالی او (معمولاً) غیرعاقلانه باشد. این شخص می تواند معاملات کاملاً سودمندی مانند پذیرش خرید رایگان انجام دهد. اما معاملات حقوقی صرفا زیان آور او به اندازه وقف اموالش باطل است. تفاوت صغیر (صغیر دارای قدرت تشخیص و اراده قانونی) با سفیه در این است که شخص سفیه یا غیر وظیفه شناس بر خلاف صغیر می تواند اعمال غیر مالی خود مانند ازدواج و طلاق را مستقلاً انجام دهد. و این گونه اعمال صحیح است. در حالی که اقدامات حقوقی جزئی غیر مالی باید توسط ولی یا ولی او انجام شود.
 
3. مورد معامله
 
موضوع معامله باید معلوم و مشخص باشد. معلوم بودن به این معناست که وصف و مقدار و جنسیت آن برای طرفین عقد معلوم باشد. قطعی بودن نیز به معنای تردید نکردن در معامله بین دو یا چند چیز است. البته گاهی برای تعیین موضوع معامله کافی است: مثلاً خرید اسبی که در مسابقه اسب دوانی برنده شود. موضوع معامله نیز باید دارای مالیات (بین طرفین معامله) و منفعت معنوی باشد نه اموال عمومی، موقوفات و اموالی مانند سلاح هایی که دولت خرید و فروش آنها را ممنوع کرده است. در صورت انجام یا عدم انجام کاری موضوع معامله نیز باید این شرایط رعایت شود.
 
4. برای معامله
 
مطابق ماده 217 قانون مدنی، معامله باید مشروع باشد و الا معامله باطل است. در این ماده نیز تصریح شده است که تعیین جهت معامله لازم نیست، اما اگر تصریح شده باشد باید مشروع باشد. هدف از معامله چیست؟ انگیزه نهایی شخص برای انجام معامله، جهت معامله نامیده می شود. مثلاً ماشینی برای حمل کالا می خرد. حال اگر این معامله با هدف نامشروع مانند حمل کالای قاچاق یا مشروب باشد، این معامله باطل است. همچنین در صورتی که جهت معامله مشخص نشده باشد ولی تلویحاً بیان شده باشد، حسب شرایط قابل کشف است و یا حتی اگر طرف مقابل بدون بیان صریح یا ضمنی، از جهات نامشروع آگاه باشد، معامله باطل است. .

حد و جرایم آن

 انواع حدود و جرایم موضوع آن در حقوق جزا

 
حد چیست؟ مجازاتی است که نوع و میزان و کیفیت آن در شرع مقدس اسلام معین شده است. بنابراین دادگاه نمی تواند کیفیت، نوع و میزان حدود شرعی را تغییر دهد یا مجازات را تخفیف یا تغییر یا لغو کند. از آنجا که حدود مجازات ثابت و غیرقابل تغییر است، تنها با توبه و گذشت قابل کاهش، تخفیف یا تغییر به کیفیت مقرر در قانون مجازات اسلامی است. با ما همراه باشید، در این مقاله با تعریف و انواع مرزها آشنا می شوید.
 
حد در اسلام
 
طبق ماده 217 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392، در جرایم موجب حد، مرتکب در صورتی مسئول است که علاوه بر علم، قصد و شرایط مسئولیت کیفری، به حرمت قانونی رفتار ارتکابی نیز آگاهی داشته باشد. بنابراین، چنانچه متهم در زمان وقوع جرم، عدم آگاهی، قصد یا وجود یکی از موانع مسئولیت کیفری را مدعی باشد، در صورتی که گفته وی احتمال صحت داشته باشد یا ادعا کند اقرار خود از طریق ایجاد رعب و وحشت حاصل شده است. یا شکنجه، ادعا بدون نیاز به دلیل و سوگند پذیرفته می شود. اقرار در صورتی اعتبار قانونی دارد که نزد قاضی در دادگاه اقامه شود. اما در جرایم محاربه و افساد فی الارض و انواع جرایم منافی عفت با خشونت، اکراه، آدم ربایی یا فریب، صرف ادعای مسقط حد نیست و دادگاه مکلف به رسیدگی است.
 
بلوغ، عقل، اختیار و علم به موضوع از شرایط مسئولیت کیفری است. بنابراین دیوانه، مست، شلخته (بی دقت، فراموشکار) و حیله گر (کسی که با تهدید یا زور مجبور به انجام کاری می شود)، تا حدی فاقد مسئولیت کیفری است. در مورد حرمت شرعی رفتار ارتکابی می توان گفت که مرتکب باید بداند و آگاه باشد که شارع مقدس از ارتکاب برخی از کارها نهی کرده و ضمانت اجرای آن را تعیین کرده است. به بیان ساده، در تمام جرایم حد باید دانست که رفتار او جرم است و از حرمت شرعی برخوردار است، پس اگر نداند حرام است، مجازات نمی شود; مثل اینکه عامل فحشا می گوید من می دانم فحشا جرم است اما نمی دانستم حرام است! این در فقه به فقه معروف است. بنابراین جهل به حکم در کلیه جرایم مشمول حد حداکثر مسئولیت کیفری است.
 
انواع حدود و جرایم مشمول حد
 
1. حد اجرا
 
در مورد جرایم زیر مجازات اعدام اعمال می شود:
 
زنا
 
زنا، آمیزش زن و مردی است که بین آنها هیچ گونه منفعت (رابطه زناشویی) وجود ندارد و در آن شکی نیست. مراد از شبهه این است که طرفین به ظن داشتن رابطه مشروع با یکدیگر همبستر می شوند در حالی که در واقع چنین رابطه ای وجود ندارد. اگر طرفین یا یکی از آنها صغیر باشد زنای محصنه انجام می شود ولی صغیر مجازات نمی شود و حسب مورد به اقدامات تأمینی و تربیتی محکوم می شود. بنابراین بلوغ شرط ارتکاب زنا نیست و حتی اگر یکی از طرفین به سن بلوغ نرسیده باشد، زنا اتفاق می افتد. لازم به ذکر است که سن بلوغ در پسران 15 سال تمام قمری و در دختران 9 سال تمام قمری است. حد زنا در این موارد اعدام است:
 
زنای با محارم نسبی که منجر به اعدام زناکار و زنا می شود. زنا با همسر پدر که منجر به اعدام زناکار می شود. زنای مرد غیر مسلمان با زن مسلمان که منجر به اعدام زن زنا می شود. : مجازات رابطه نامشروع و جزئیات بیشتر در مورد آن
 
لواط
 
لواط نفوذ اندام تناسلی مرد (به اندازه پوست ختنه گاه) به داخل مرد است. حد لواط مرتکب در صورت خشونت، اکراه یا داشتن شرایط اعدام. حد لواط برای شیء در هر حال اعدام است.
 
تفخیذ
 
محل قرارگیری اندام تناسلی مرد بین ران ها یا نشیمنگاه نر مردانه است. در تفخیز اگر مرتکب غیر مسلمان و مفعول مسلمان باشد حد اعدام است.
 
سبالنبی
 
هر کس به پیامبر گرامی اسلام (ص) یا هر یک از پیامبران بزرگ خدا اهانت کند یا توهین کند، پیامبر سباطین است و به اعدام محکوم می شود.
 
مقداری دزدی
 
درجه چهارم سرقت اعدام است.
 
محاربه
 
حمل سلاح به منظور کشتن، تخریب یا ارعاب افراد به گونه ای است که باعث ایجاد ناامنی در محیط می شود. یکی از حدود جرم محاربه اعدام است و قاضی در انتخاب آن مختار است.
 
فساد در زمین
 
هرکس به طور گسترده مرتکب جرایم علیه تمامیت جسمانی افراد، جرایم علیه امنیت داخلی یا خارجی کشور، نشر اکاذیب، اخلال در نظام اقتصادی کشور، آتش‌سوزی و تخریب، انتشار مواد سمی، میکروبی و خطرناک یا ایجاد مراکز فساد و فحشا شود. یا معاونت در آنها به نحوی که موجب اخلال شدید در نظم عمومی، ناامنی یا آسیب عمده به تمامیت جسمانی افراد یا اموال عمومی و خصوصی گردد و یا موجب فساد یا فحشا گسترده شود، مفسد فی الارض بوده و محکوم به مرگ.
 
بغی
 
گروهی که علیه نظام جمهوری اسلامی ایران قیام کند باغبان محسوب می شود و در صورت استفاده از سلاح به اعدام محکوم می شود.
 
2. حد سنگسار (سنگسار)
 
حد رجم فقط در مورد جرم زنای محصنه قابل اعمال است، با این توضیح که حد زنا برای زنای محصن و زنا برای رجم است. احسان در هر مرد و زن به این صورت حاصل می شود:
 
فضیلت مرد این است که همسر دائمی و بالغ داشته باشد و در عین حال که عاقل و بالغ بوده در دوران بلوغ با او همبستر شود و هر وقت بخواهد از طریق اولی با او همبستر شود. این است که زن دائمی و بالغ دارد و در حالی که بالغ و عاقل بوده از گذشته با او همبستر شده و از گذشته امکان همبستر شدن با شوهر را داشته است.
 
3. پوشش (شلاق زدن)
 
در رابطه با جرایم زیر حد حجم اعمال می شود:
 
زنا: حد زنا برای زنا و زنا است. در صورت عدم امکان رجم به پیشنهاد دادگاه صادرکننده رأی قطعی در صورت اثبات جرم موجب اعدام زنا و زنای محصنه و در غیر این صورت صد ضربه شلاق خواهد بود. در زنای با محارم و زنای نسبی، اگر زنا بالغ و زنا نابالغ باشد، مجازات زنا فقط صد ضربه شلاق است. در مواردی که مرتکب غیرحرفه ای باشد صد ضربه شلاق است. حد لواط مرتکب صد ضربه شلاق در صورت عدم احسان است. تازیانه است. خودارضایی زمانی است که زن اندام تناسلی زنانه خود را بر روی اندام تناسلی همجنس خود قرار می دهد. فاحشه، دو یا چند نفر را برای زنا یا لواط می آورد. حد مرد ۷۵ ضربه شلاق است. حد قذف 80 ضربه شلاق است. قذف انتساب زنا یا لواط به دیگری است هر چند مرده باشد. حد مستی هشتاد ضربه شلاق است.
 
4. تبعید
 
موارد زیر در مورد جرایم تحت تبعید اعمال می شود:
 
زنا: هرگاه مردی که زن دائم دارد قبل از دخول زنا کند حد او صد ضربه شلاق و تراشیدن سر و تبعید یک سال قمری است. است.
 
5. دست را قطع کنید
 
یکی از اقسام حدود محاربه، قطع دست راست و پای چپ است که انتخاب آن بر عهده قاضی است. پای چپ دزد را از پایین برآمدگی قطع می کنند تا نیم قدم و مقداری از محل مسح باقی بماند.
 
6. صلب
 
نوع دیگر حد جرم، محاربه صلب است که قاضی در انتخاب آن مختار است.

تعارض قوانین

 تعارض قوانین چیست و چه جایگاهی در حقوق بین الملل خصوصی دارد؟

 
اگر مرد فرانسوی و همسر ژاپنی اش مقیم ایران از دادگاه ایران تقاضای طلاق کنند، دادگاه طبق چه قوانینی باید به درخواست آنها رسیدگی کند؟ کدام یک از قوانین زیر ممکن است در مورد یک شهروند یا محل سکونت آنها اعمال شود؟ آیا دادگاه ایران باید طبق قوانین کشور خودش به این موضوع رسیدگی کند یا قانون فرانسه یا ژاپن را اجرا کند؟ اینجاست که موضوع «تعارض قوانین» اهمیت پیدا می کند و به یکی از بحث برانگیزترین موضوعات حقوق بین الملل خصوصی تبدیل می شود. در این مقاله در مورد مفهوم حقوقی تعارض قوانین، روش های مقابله با آن و اهمیت تعارض قوانین در حقوق بین الملل خصوصی صحبت خواهیم کرد.
 
مفهوم تعارض قوانین
 
بسیاری از اصطلاحات حقوقی، به دلیل ادبیات خاص خود، زمانی که به مخاطبان ناآشنا با دانش حقوقی دست می یابند، بسیار عجیب به نظر می رسند. «تعارض قانون» یکی از اصطلاحاتی است که در عمل برای بسیاری از افراد سوال برانگیز است.
 
تعارض یعنی در معرض یکدیگر و ناسازگار بودن. در این معنا، تعارض قوانین وضعیتی است که در آن قوانین با هم تداخل دارند; به بیان ساده، وقتی دو قانون بر یک رابطه حاکم است. ولى حكم آنها خلاف يكديگر است; تضاد قوانین رخ داده است.
 
در نظام حقوقی یک کشور نیز ممکن است تعارض قوانین رخ دهد. هر گاه در قوانین یک کشور دو حکم متفاوت در مورد یک موضوع وجود داشته باشد، تعارض قوانین پیش می آید.
 
روشهای برخورد با تعارض قوانین
 
برای رهایی از تعارض قوانین و انتخاب قانون مناسب و صالح می توان از روش های مختلفی استفاده کرد:
 
زمانی که قوانین با درجات مختلف اهمیت، مقررات متناقضی داشته باشند، قانونی که از همه مهمتر و به عبارت دیگر بالادستی است، حاکم است. مثلاً در صورت تعارض قانون اساسی با سایر قوانین، احکام قانون اساسی مقدم است و اجرا می شود.
 
تعارض حقوق در حقوق بین الملل خصوصی
 
تعارض حقوق در حقوق بین الملل خصوصی جایگاه ویژه ای دارد. در نظام حقوق مدنی (نظام حقوقی حاکم بر کشورهایی مانند فرانسه، آلمان، سوئیس و غیره)، تعارض قوانین زمانی به وجود می آید که عنصر خارجی در دعوای حقوقی دیده شود. کارشناسان حقوق بین الملل خصوصی ما آن را اینگونه تعریف کرده اند: «تعارض بین قوانین دو یا چند کشور که قانون صالح باید از بین آنها انتخاب و به موقع اجرا شود».
 
زمانی که روابط بین دولت ها به اندازه امروز گسترده نبود و رعایای هر کشور فقط در محدوده آن کشور حرکت می کردند، بحث تعارض قوانین جایی نداشت; اما از آنجایی که ارتباطات بین افراد از سطح ملی خود فراتر رفت، در نتیجه این روابط اختلافاتی به وجود آمد. چون چند کشور و به تبع آن قوانین متعددی در این اختلافات دخیل بودند، بحث تعارض قوانین مطرح شد. نکته مهم این است که وقتی در بحث دعوی با قوانین چند کشور سروکار داریم، در صورتی که قوانین آنها مقررات متفاوتی داشته باشد، تعارض دارد. اما اگر در یک مورد، احکام کشورها یکی باشد، اصل تعارض منتفی است.
 
تضاد قواعد و مقوله های ارتباطی
 
بنابراین با پیدایش اختلاف در مقررات قوانین کشورهای دخیل در دعوا، با توجه به قانونی که بیشتر مناسب طرفین است یا با نگاهی به قانون دولتی که موضوع تعارض در آن مطرح است (در مثال در ابتدای این مقاله: ایران) موضوع قانونی است که احکام آن حل کننده اختلاف است. یعنی در اینجا به قانون خودمان مراجعه می کنیم تا ببینیم از قانون کدام کشور استفاده شود. در حال حاضر تمامی نظام های حقوقی دنیا، موضوعات مختلفی را که موضوع دعوی است به دسته های خاصی تقسیم می کنند. این دسته بندی ها که مقوله های ارتباطی نامیده می شوند، شامل موضوعات متناسب با موضوع هستند.
 
مثلاً مسائلی که با تمرکز بر شخصیت فرد رخ می دهد (مانند ازدواج، تعیین سن بلوغ، تعیین زمان بزرگ شدن و ترک سنگ) در دسته افراد قرار می گیرد. مسائل خانه و زمین نیز در زمره مالکیت قرار می گیرد.
 
پس از تعیین دسته بندی ها، هر کشور قانون مکانی خاصی برای رسیدگی به هر دسته دارد. به عنوان مثال کشور ما قانون محلی که ملک در آن واقع شده است را در رسیدگی به دعاوی اموال غیرمنقول صالح می داند. بنابراین اگر در دادگاه ایران اختلافی بر سر ملک در آلمان ایجاد شود، دادگاه باید طبق قوانین آلمان به آن رسیدگی کند. شایان ذکر است که کشورها رویکردهای متفاوتی در طبقه بندی موضوعات حقوقی و حقوقی حاکم بر هر یک از این دسته بندی ها دارند. این تفاوت در رویکرد به مشکل بحث تعارض قوانین می افزاید.
 
نتیجه
 
در نهایت می توان به طور خلاصه بیان کرد که هر گاه چند عنصر بین المللی در یک اختلاف دخیل باشند، دادگاه باید قانون یکی از این عناصر را به عنوان قانون حاکم بر دعوا انتخاب کند. برای انجام این انتخاب ابتدا باید دید که دعوا در کشوری که دادگاه در آن قرار دارد در کدام دسته است؟ پس از تعیین مقوله باید بررسی شود که دادگاه دادگاه چه قانونی را بر مقوله مورد نظر صالح می داند. در نهایت قاضی طبق قانون به پرونده رسیدگی و رأی مقتضی را صادر می کند.
https://hamyanedalat.com/

ارتداد چیست؟

 ارتداد چیست; انواع و شرایط دستیابی به آن

 
«ارتداد» در حقوق و حتی در فرهنگ عامه یکی از کلماتی است که بیشتر مردم شنیده اند. بسیاری از ما بارها کلمه مرتد را شنیده ایم. اما اغلب نمی دانیم که مرتد کیست و بر اساس چه دلایل یا دلایلی می توان فردی را مرتد دانست. بنابراین آشنایی با جایگاه فقهی و حقوقی ارتداد بسیار حائز اهمیت است. در این مقاله شما را با مفهوم ارتداد در نظام حقوقی ایران، مصادیق و شرایط ارتداد و انواع آن آشنا می کنیم.
 
جایگاه ارتداد در نظام حقوقی ایران
 
هر بیانیه حقوقی از دو بخش تشکیل شده است: یکی موضوع و دیگری حکم. مثلاً وقتی در حقوق جزا گفته می شود «سرقت جرم است» سرقت موضوع است و تقصیر (منع) حکم مورد نظر قانونگذار است و عموماً در قالب مجازات بیان می شود. در این میان سرقت به همان اندازه که منع شرعی است، ملکی است. علاوه بر موضوع و جمله، می توان از مؤلفه مهم دیگری به نام «ارزش مورد حمایت قانون» صحبت کرد. به عبارت دیگر، وقتی قانونگذار با بیان جمله ای رفتارهای خاصی را منع می کند، در وهله اول به دنبال آن است که بیان کند چه ارزش هایی برایش مهم است و در وهله دوم، برای نقض آن ارزش ها مجازات تعیین می کند. از آنها جلوگیری کرده و در نتیجه از آنها حمایت کنید.
 
این ارزش ها بر اساس اصول فکری پذیرفته شده در هر نظام اجتماعی شناسایی می شوند و بر این اساس از جامعه ای به جامعه دیگر متفاوت هستند. به عنوان مثال، در جامعه‌ای که دین نقش محوری دارد، اعتقادات دینی از جمله ارزش‌هایی است که قانونگذار به طرق مختلف به دنبال حفظ آن است. جامعه ایرانی را می توان یکی از این جوامع دانست که طبق قانون اساسی دین رسمی آن اسلام و مذهب رسمی آن مذهب جعفری دوازده امامی است. بر اساس این نقش کلیدی دین، یکی از اصول قانون اساسی به تبیین دین رسمی اختصاص دارد. بنابراین در نظام حقوقی ایران عناوین کیفری متعددی مربوط به عقاید دینی است که یکی از مهمترین آنها ارتداد نام دارد.
 
دو نکته اساسی در مورد ارتداد
 
قبل از ورود به بحث اصلی توجه به این دو نکته ضروری است:
 
اولاً، در مورد ارتداد، اختلافات فقهی فراوانی بین مرتدین وجود دارد; اما با وجود همه این اختلافات، این جرم یک واقعیت فقهی است و برای آن مجازات تعیین شده است. همچنین عنوان این جرم در قانون مجازات اسلامی نیامده است; اما بر اساس اصل 167 قانون اساسی که رجوع به منابع معتبر فقهی را در موارد سکوت، ابهام یا اجمال متون قانونی تجویز می کند، «ارتداد» را می توان به عنوان جرم تعبیر کرد نه صرف گناه. از طرفی با توجه به اینکه عنوان آن در قانون مجازات اسلامی ذکر نشده است، برای آشنایی با حدود و احکام آن باید به قول فقها مراجعه کرد.
 
این مقاله با در نظر گرفتن این نکات در مورد ارتداد نوشته شده است و در مراحل نگارش آن از منابع معتبر فقهی استفاده شده است.
 
ارتداد یعنی چه؟
 
ارتداد در لغت به معنای بازگشت و تغییر است; اما به این اصطلاح «کفر بعد از اسلام» می گویند. به عبارت دیگر، اگر شخصی پس از رسیدن به سن بلوغ مسلمان شود (اعتراف به اسلام کند) و پس از اسلام آوردن، اسلام را ترک کند و کافر شود، «ارتداد» صورت می گیرد و می توان عنوان «ارتداد» را نسبت داد. به این شخص در این میان فرقی نمی کند که قبل از سن بلوغ به دینی غیر از اسلام گرویده باشد یا مسلمان بوده باشد. اگر قبل از بلوغ دین دیگری نداشته باشد، می گویند مسلمان بوده است; البته با فرض اینکه حداقل یکی از پدر و مادرش در زمان لقاح مسلمان بوده باشد.
 
مصادیق ارتداد
 
ارتداد از دو طریق قابل تحقق است; مسلمان در یک مورد از دین اسلام خارج می شود و به ادیان دیگر می پیوندد و در مورد دیگر بدون خروج از دین منکر ضروریات دین می شود. در این صورت اگر انکار ضروریات دین منجر به انکار پیامبر(ص) شود، می توان گفت که ارتداد صورت گرفته است. در این صورت باید توجه داشت که بر اساس برخی اقوال فقهی، انکار ضروریات دین، چون منجر به انکار دین می شود، موجب ارتداد خواهد شد. ضروریات دین نیز از اموری است که بر آن اجماع (اجماع فقهی) وجود دارد و به عبارت دیگر می توان آنها را از حیثیت دین دانست.
 
شرایط ارتداد
 
ارتداد (ارتداد یا انکار ضروری دین) با هر نوع رفتار و گفتاری ممکن است انجام شود; اما باید توجه داشت که در این میان آنچه مهم است این است که این خروج و کفر بعد از اسلام آوردن باید عاقلانه باشد تا بگوییم ارتداد صورت گرفته است. در واقع می توان گفت که انسان زمانی مرتد است که بداند اسلام دین حق و حقانیت و به عبارت دیگر کامل ترین و برترین دین است؛ از آن خارج می شود. یا آن را انکار کند که می داند امر ضروری دین است.
 
مرتد در ارتداد برخلاف عقاید خود عمل می کند و آن را انکار می کند، هرچند به درستی عقاید دینی خود معتقد باشد. پس اگر انسان از روی دشمنی و دشمنی یا از روی سوء ظن (شک) که به او رسیده است، دین اسلام را ترک کند یا چیزی را برای دین ضروری نداند، نمی توان گفت که مرتد است. ضروریات دین را می شمارد و سپس آن را انکار می کند و بین حالتی که امر را به طور کلی از ضروریات دین نمی داند (حال اول را می توان ارتداد دانست ولی حالت دوم را ارتداد نمی داند) اختلاف است. ).
 
انواع ارتداد چیست؟
 
ارتداد می تواند طبیعی یا ملی باشد که بر اساس آن مرتد به دو قسم طبیعی و ملی تقسیم می شود. در هر یک از این دو نوع حکم متفاوتی برای مرتد تعیین شده است. در این قسمت به بیان انواع مرتدین و حکم هر یک از آنها می پردازیم:
 
مرتد طبیعی
 
اگر پدر و مادر یا یکی از آنها در زمان لقاح مسلمان باشد و بعد از رسیدن به سن بلوغ مسلمان شود و با علم به حقانیت اسلام آن را ترک کند یا منکر ضروریات اسلام شود، ارتداد می یابد و او مرتد فطری خواهد بود. به عبارت دیگر، فطری بودن یا نبودن ارتداد منوط به این است که حداقل یکی از والدین مرتد در زمان لقاح مسلمان بوده باشد. یعنی اگر بعد از بلوغ از اسلام برگردد و در اسلام متولد شود، ارتداد او فطری است.
 
از نظر مجازات، مرتد فطری کشته می شود و توبه او پذیرفته نمی شود. از سوی دیگر، از زمان ارتداد، مانند یک مرده با او رفتار می شود. بنابراین از زمان ارتداد همسرش از او جدا می شود و کشته ها را نگه می دارد و همچنین به محض وقوع ارتداد مالکیت او بر اموالش از بین می رود و تمام اموالش بین ورثه تقسیم می شود. ولى اگر مرتد فطرى زن باشد، اولاً كشته نمى شود; ثانیاً توبه او پذیرفته می شود و در صورت عدم توبه حکم حبس ابد برای او اجرا می شود.
 
مرتد ملی
 
اگر انسان در اسلام متولد نشده باشد. یعنی وقتی نطفه اش لقاح می گیرد پدر و مادرش مسلمان نیستند و بعد از رسیدن به سن بلوغ مسلمان می شود و بعد با علم به حقانیت اسلام یا انکار ضروریات اسلام ارتداد و ارتداد بر ضد. او به آن مرتد ملی می گویند. مرتد ملی بر خلاف مرتد فطری فرصت توبه دارد و اگر توبه نکند کشته می شود. همچنین زوجه از زمان ارتداد تعداد طلاق را نگه می دارد و اگر مرتد تا پایان عده توبه نکند رابطه زناشویی به کلی از بین می رود. علاوه بر این، اگر مرتد توبه نکند، اموالش بین ورثه مسلمانش تقسیم می شود و اگر وارث مسلمانی نداشته باشد، تمام اموالش به امام (حاکم اسلامی) می رسد.
 
به عبارت دیگر، ارتداد ملی، مالکیت مرتد بر اموال خود را از بین نمی‌برد و تا زمانی که وضعیت توبه او مشخص نشود، به قوت خود باقی است. اما این مالکیت مطلق نیست و نمی تواند در این ملک هیچ گونه تصرفی بکند. در ارتداد ملی اگر مرتد زن باشد، خواه توبه کند و چه نکند کشته نمی شود.
https://hamyanedalat.com/

ربا

 تعریف ربا و معامله ربوی

 
ربا از مفاهیمی است که در میان مردم با نام هایی مانند: نزول، بهره و سود نیز شناخته می شود و در مفاهیم دینی از گناهان کبیره محسوب می شود و بسیار در مذمت آن صحبت شده است تا جایی که در حکم جنگ با خدا اعلام شده است.
 
با توجه به دستورات و احکام اسلامی که در مورد ربا و نزول خواری وجود دارد و از آنجا که در ایران قوانین در مطابقت با احکام اسلامی تصویب می شوند، این رفتار نیز جرم انگاری شده و قوانینی برای مقابله و مجازات آن مقرر شده است.
 
اگر دو یا چند نفر بر اساس قراردادی که بصورت کتبی یا شفاهی بین خودشان منعقد می شود، توافق کنند که جنسی را در برابر همان جنس معامله کنند اما به شرط اینکه اضافه ای بر آن دریافت کنند یا مبلغی را به عنوان قرض پرداخت می کنند و در زمان بازپرداخت، مبلغ مشخصی سود هم برای آن دریافت می کنند، چنین توافقی یا معامله ای «ربا» یا «معامله ربوی» نامیده می شود.
 
نزول خواری
 
بنابراین دریافت ربا یا رباخواری معمولا به این صورت انجام می شود که شخصی به دیگری مبلغی قرض می دهد و در مقابل آن شرط می کند که مبلغ بیشتری دریافت کند. اما اگر طرف مقابل به‌ صورت اختیاری مبلغ یا جنس اضافه در مقابل مبلغ و جنس دریافتی بپردازد، این عمل ربا نیست.
 
ربادهنده به کسی گفته می شود که پول را می گیرد و سود یا همان بهره و ربا را می پردازد و رباگیرنده یا در اصطلاح عامه نزول خوار به کسی گفته می شود که پول را می دهد و سود و بهره آن را دریافت می کند.
 
انواع معاملات ربوی
معاملات ربوی به دو نوع ربای معاملی و ربای قرضی تقسیم می شود.
 
ربای معاملی به هر نوع معامله ای از قبیل بیع، صلح، هبه معوضه و …  گفته می شود که جنس و کالایی در برابر جنس و کالای دیگری در مقابل دریافت میزان اضافه معاوضه می شود، در حالی که هر دوی این اجناس از یک نوع و کیفیت هستند.
 
مثلا گندم در برابر گندم یا برنج در برابر برنج. در این معامله میزانی که شرط می شود به صورت اضافی و به عنوان سود دریافت شود ربا محسوب می شود.
 
اما ربای قرضی به این نحو است که یک نفر با واسطه یا بدون واسطه، مبلغ مشخصی پول به دیگری قرض می دهد و توافق می کنند که بعد از مدتی و یا بصورت ماهیانه مبلغ اصلی به همراه سود و بهره اضافه مشخصی به صاحب پول برگردانده شود.
 
انواع معاملات ربوی
 
شرایط تحقق جرم ربا
 توافق و تراضی طرفین معامله:
این توافق می تواند به صورت کتبی و یا شفاهی باشد و توافقی در جهت پرداخت سود و بهره اضافه بر مبلغ اصلی یا جنس مورد نظر است.
 
شرط اضافه:
یعنی در توافق طرفین بهایی اضافه و قابل توجه، به بدهی یا جنس اصلی اضافه شود.
 
دریافت سود توسط ربادهنده یا نزول خوار:
نزول خوار
 
یعنی مبلغ اضافی حتما باید توسط ربادهنده دریافت شود. بدون قبض سود، ربا محقق نمی شود.
 
جرم و مجازات نزول خواری از منظر قانون
احکام اسلامی ربا خواری را چه برای دریافت کننده ربا چه برای ربا دهنده، حرام دانسته است و به همین جهت در قوانین ایران نیز این رفتار جرم دانسته شده است.
 
با توجه به اینکه در قانون مدنی (ماده ۱۰) و قواعد عمومی تعهدات، مشروع بودن جهت معامله، یکی از شرایط صحت معامله است. به همین جهت ربا به دلیل نامشروع بودن، باعث بطلان عقد و عدم صحت معامله می شود.
 
مجازات نزول خواری
 
به عنوان مثال اگر کسی مبلغی را به دیگری به عنوان قرض بدهد و شرط کند که بصورت ماهیانه با سود و بهره مشخص آن را پس بگیرد و طرف مقابل آن رقم را پرداخت نکند، نمی توان از دادگاه الزام بدهکار را درخواست کرد چون این قرارداد به جهت نامشروع بودن آن، اعتباری ندارد.
 
در ماده ۵۹۵ قانون مجازات اسلامی، ربا و انجام معاملات ربوی جرم انگاری شده است. در این ماده بیان شده است که: هر نوع توافقی بین دو یا چند نفر تحت هر قراردادی از جمله: بیع، قرض، صلح و مانند آن منعقد شود که جنسی را با شرط اضافه نمودن با همان جنس مکیل و‌ موزون معامله شود و یا اضافه بر مبلغ پرداختی، مبلغی دریافت شود، این عمل ربا محسوب می شود و جرم است.
 
مرتکبین اعم از ربادهنده، ربا گیرنده و واسطه بین این افراد، علاوه بر رد اضافه مال به صاحب آن، به ۶ ماه تا ۳ سال حبس و تا ۷۴ ضربه شلاق و همچنین معادل مال مورد ربا به عنوان جزای نقدی محکوم ‌می شوند.
 
در تبصره یک این ماده آمده است که در صورت معلوم نبودن صاحب مال، مال از مصادیق اموال مجهول‌ المالک محسوب می شود و در اختیار ولی فقیه قرار می گیرد.
 
در تبصره دو این ماده آمده است که وجود اضطرار در ربادهنده باعث معافیت او از مجازات می شود. (اما در مورد رباگیرنده صحبتی نشده پس در هر حال مجرم است مگر اینکه عوامل رافع مسئولیت داشته باشد)
 
طبق تبصره سه این ماده نیز، وجود چنین قراردادی بین پدر و فرزند و یا زن و شوهر و یا دریافت ربا از کافر توسط مسلمان، مشمول مقررات این ماده نخواهد بود.
 
لازم به ذکر است در مورد این جرم و مجرمان آن شامل ربادهنده و رباگیرنده و اگر واسطه ای وجود دارد، جمع مجازات های مذکور در این ماده اعمال می شود یعنی همه مجازات های تعیین شده در این ماده شامل حبس، شلاق و جزای نقدی با هم اجرا می شوند.
 
شلاق از یک تا ۷۴ ضربه می تواند تعیین شود و مورد جزای نقدی نیز همه مجرمان باید به اندازه مال مورد ربا، آن را بپردازند یعنی اگر مال مورد ربا ۱۰ میلیون باشد هرکدام باید ۱۰ میلیون جزای نقدی بپردازند.
 
تفاوت معامله ربوی و معاملات غیر ربوی
یک معامله ربوی به این صورت است که طرفین در سود و زیان حاصل از قرارداد شریک نمی شوند بلکه یکی از طرفین می خواهد سود قطعی ببرد.
 
تفاوت معمله ربوی و غیر ربوی
 
مثلا در جایی که یک نفر ۵۰۰ میلیون تومان به برای انجام یک فعالیت اقتصادی قرض دیگری بدهد و بعد دو طرف توافق کنند که قرض گیرنده بصورت ماهیانه مبلغی از پول به همراه سود مشخص آن را پس بدهد. این قرارداد تحت عنوان ربا و نزول خواری شناخته می شود.
 
در حالی که اگر طرفین توافق کنند که در سود و زیان حاصل از آن فعالیت اقتصادی شریک و سهیم باشند و آن سود یا ضرر را را بین یکدیگر تقسیم کنند. این رفتار از مصادیق جرم ربا و انجام معامله ربوی نخواهد بود.
 
بنابراین شرط وقوع یک معامله ربوی و تفاوت معامله ربوی و غیر آن، دریافت سود یا مبلغ اضافی بر بدهی اصلی، یا جنس بیشتر بدون انجام هیچ کار اضافی است.
 
دعاوی ربوی و دادخواست ابطال معاملات ربوی
کسی که ربا داده است یعنی مال خود را به عنوان سود و بهره و ربا به رباگیرنده داده است می تواند با طرح یک شکایت کیفری با عنوان ربا خواری و اثبات ربوی بودن معامله علیه او شکایت کند.
 
با طرح این شکایت، علیه رباگیرنده شاکی می تواند حکم محکومیت کیفری او را بگیرد و با استفاده از این حکم دادخواست خود را مبنی بر ابطال معامله یا بطلان معامله ربوی را در دادگاه حقوقی مطرح کند.
 
بنابراین برای ابطال یک معامله ربوی شاکی ابتدا باید شکایت کیفری خود با موضوع رباخواری را مطرح کند و بعد به وسیله دریافت آن حکم، دادخواست خود را در دادگاه حقوقی برای ابطال معامله مطرح کند.
 
برای اثبات این جرم می شود از شهادت شهود یا اسناد و مدارک دیگری استفاده کرد. اما اثبات آن معمولا بسیار سخت است چرا که معمولا ربادهنده یا نزول خوار قراردادی امضا نمی کند و در مقابل چک یا سفته دریافت می کند تا بتواند با استفاده از آن علیه رباگیرنده اقدام قانونی انجام دهد
 
وکیل ربا و نزول خواری
با توجه به عواقب سوء و پیامدهای مخربی که این جرم بر اقتصاد جامعه دارد، از جرائم غیر قابل گذشت محسوب می شود و برای پیگیری نیاز به شاکی خصوصی ندارد و دادستان می تواند شخصا دستور تعقیب طرفین را بدهد.
 
وکیل نزول خواری
 
با توجه به حساسیت موضوع، افرادی که به نوعی در این دعاوی نیاز به طرح شکایت و یا دفاع از حق و حقوق خود دارد بهتر است قبل از هر اقدامی به یک وکیل  ربا یا نزول خواری متخصص در امور ربا و معاملات ربوی مراجعه کنند تا بتوانند مراحل طرح دعوی یا پیگیری پرونده را سریع تر و راحت بگذرانند
 
گروه وکلای حامیان عدالت آماده ارائه خدمات حقوقی با حضور وکلای متخصص در زمینه امور مالی و انجام کلیه خدمات مربوط به دعاوی ربا، نزول و معاملات ربوی از طرح و پیگیری دعاوی تا انجام دفاعیه و پیگیری اجرای حکم به شهروندان محترم می باشد.
صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد